خداروشکرکه حالش بهتر شده ...
.
.
ولی چرا؟؟؟
.
.
.صبرکن!!!
.
.
دنباله چه میگرده_اسما را از چه صدا میزند_ کفن!!!
.
.
نکند که دیگر.......وای وای وای نفس چرا دیگر نمیکشد !!!
خداروشکرکه حالش بهتر شده ...
.
.
ولی چرا؟؟؟
.
.
.صبرکن!!!
.
.
دنباله چه میگرده_اسما را از چه صدا میزند_ کفن!!!
.
.
نکند که دیگر.......وای وای وای نفس چرا دیگر نمیکشد !!!
فاطمه سه ساله بود که پدرش شهیدشد...
دانشگاه که قبول شد..همه گفتندباسهمیه قبول شدی!!!
ولی هیچ وقت نفهمیدند کلاس اول وقتی می خواستند به او یادبدهندکه بنویسد.
بابا!!!
یک هفته در تب سوخت.....؟؟؟
من نشسته ام که درست شود روزی تمام دردسرها و او نشسته است تا من درست شوم
چقدر ...میان من و او فاصله افتاده...........
یابقیه الله فی ارضه...
راوی میگه وقتی اسرای کربلارو همراهه عمم رسوندن به شام .دمه دروازه شهر حضرت ام کلثوم س اومد به اون نانجیب (شمربن الذلجوشن)گفت که*تو هر کاری ازدستت اومد در حق ما کم نزاشتی و مارو جایی نبردی که مردای نامحرم نباشه بیا و این بار مارو از دروازه شام وارد نکن اخه از نگاه های انها در هراسم...
بسم الله الرحمن الرحیم
عیال پیر خراباتیان خرابه نشین شد
چراکه حال خراباتیان خراب نباشد